چنانچه دو موجی که با هم تداخل میکنند اختلاف فاز داشته باشند، طرح تداخلی به صورت نوارهای تاریک و روشن تشکیل میشود. مکانهایی که دو موج با اختلاف فاز مناسب به هم میرسند و تداخل سازنده است، نوار روشن، و مکانهایی که تداخل دو موج ویرانگر است نوار تاریک تشکیل میشود. همچنین عنوان کردیم که یکی از راههایی که میتوان بین دو موج در یک نقطه اختلاف فاز ایجاد کرد، آن است که دو موج مسیرهای متفاوتی را برای رسیدن به نقطه مورد نظر بپیمایند یا به عبارتی: دو موج با هم اختلاف راه داشته باشند.
این ایده اصلی ساخت تداخلسنجها در فیزیک است.
هدف اصلی همانگونه که در مطلبی با عنوان اندازهگیری سرعت نور عنوان کردیم، این بود که تبدیلات گالیلهای ادعا میکنند که سرعت نور در یک چارچوب یکتا برابر c است و چنانچه ناظری نسبت به آن چارچوب حرکت کند سرعت متفاوتی را اندازهگیری خواهد کرد.
پس قاعدتا باید بتوانیم این چارچوب یکتا را که پیشتر معرفی کردیم (چارچوب اتر) مشخص کنیم.
در واقع میخواهیم سرعت نور را در چند چارچوب مختصاتی مختلف اندازهگیری کنیم و ببینیم آیا سرعت در چارچوبهای (دستگاه های) مختلف، متفاوت است یا خیر؟ به ویژه آیا چارچوب یکتایی وجود دارد که سرعت نور در آن مقدار پیشبینی شده در نظریه الکترومغناطیس باشد؟
یکی از آزمایشهای هوشمندانهای که برای رسیدن به این مقصود انجام شد، آزمایش مایکلسون- مورلی در سال 1887 بود. این آزمایش نگاه ما را به بسیاری از مفاهیم بنیادی دگرگون کرد.
آلبرت مایکلسون پنجاه سال از عمر خود را صرف طراحی و انجام آزمایشهایی با دقت بالا درباره نور کرد. به خاطر همین آزمایشها، او اولین شهروند آمریکا بود که توانست جایزه نوبل را از آن خود کند.
در مطلب آشنایی با فرضیه اتر گفتیم که چگونه فیزیکدانان که تا آن زمان نمیتوانستند بپذیرند که امواج الکترومغناطیس در خلأ منتشر میشوند، فرضیه اتر را مطرح کردند. همچنین با ویژگیهای کلیای که برای اتر ارائه کردند نیز آشنا شدیم.
اگر اتری وجود داشته باشد، ناظری که نسبت به این اتر ساکن است، یا به عبارت دیگر در چارچوب اتر قرار دارد، سرعت نور را برابر c اندازهگیری میکند. درصورتی که ناظری که روی کره زمین چرخان و متحرک قرار دارد یک باد اتری را احساس میکند و قاعدتا باید سرعت نور را متفاوت با آنچه که نظریه الکترومغناطیس پیشبینی میکند اندازه بگیرد.
سرعت حرکت زمین به دور خورشید در حدود 30 km/s است. یعنی نسبت v/c از مرتبه 4-10 است. آزمایشهای نوری که دقت اندازهگیری آنها تا مرتبه v/c بود هرگز قادر نبودند حرکت زمین در اتر را آشکار کنند.
فیزیکدانی به نام فرنل و کمی پس از آن لورنتس نشان دادند که این نتیجه با فرضیه اتر قابل توجیه است، و برای اثبات فرضیه اتر باید آزمایشی ترتیب داد که دقت آن از مرتبه v2/c2 یعنی 8-10 باشد.
مایکلسون در سال 1881 تداخلسنجی اختراع کرد که چنین حساسیت بالایی داشت. سپس در همان سال به تنهایی و بعدها با همکاری مورلی در سال 1887 آزمایشی را انجام دادند که پایه تجربی نظریه نسبیت قرار گرفت.
اکنون به توضیح این آزمایش و نتایج هیجانانگیزش میپردازیم.
مطابق این شکل، تداخل سنج روی زمین ساکن است. اگر در نظر بگیریم که اتر نسبت به خورشید ساکن است، بنابراین زمین و تداخل سنج با سرعت 30 km/s در اتر حرکت میکنند (در ابتدا از حرکت چرخشی زمین صرف نظر میکنیم). باریکه نوری که به وسیله لیزر ایجاد میشود، پس از عبور از یک آینه نیمه جیوهاندود (Beam Spliter) به دو باریکه تقسیم میشود. قسمتی از باریکه که BSبازتاب میکند وارد آینه M1 شده و قسمت دیگر به سمت آینه M2 حرکت میکند. دو پرتو پس از بازتاب از هر دو آینه مجددا به سمت BS باز میگردند. حال بخشی از پرتو دو به وسیله BS بازتاب و بخشی از پرتوی یک هم از آن عبور میکند. این دو پرتو روی پرده با هم تداخل میکنند و بنابر اختلاف فازشان، تداخلشان سازنده یا ویرانگر خواهد بود.
اختلاف فاز دو پرتویی که به پرده میرسند، میتواند دو علت داشته باشد.
اول نتیجه اختلاف راه پیموده شده به وسیله دو پرتو، و دوم، اختلاف در زمانی که دو پرتو این مسیر را طی کردهاند.
اینجا طول دو بازوی تداخلسنج برابر است. پس علت اصلی، علت دوم است.
در واقع دو پرتو با سرعتهای مختلفی دو مسیر یکسان را طی میکنند. این سرعتهای مختلف ناشی از حرکت تداخلسنج نسبت به اتر است. برای مثال اگر فرض کنیم تداخلسنج به گونهای نسبت به اتر حرکت میکند که سرعت اتر نسبت به آن برابر v و از چپ به راست است، آن گاه هنگامی که پرتو 2 به سمت راست میرود، سرعت حرکتش نسبت به اتر c-v و هنگامی که پس از بازتاب بازمیگردد، سرعت حرکتش c+v است. برای پرتو یک هم این اختلاف زمانی وجود دارد. چرا که هنگامی که پس از BS پرتو یک به سمت آینه M1 میرود، تداخلسنج در اتر حرکت کرده و آینه M1 جابهجا میشود.
در واقع این تبدیلات سرعت برای حرکت زمین و تداخل سنج در اتر مانند حرکت شناگری در رودخانه است، هنگامی که درجهت آب، خلاف و یا عمود بر جهت آن شنا میکند.
به همین دلیل دو پرتو با اختلاف فاز به پرده میرسند و یک طرح تداخلی به صورت زیر تشکیل میدهند.
اگر محاسبات ریاضی را کامل انجام دهید به سادگی متوجه خواهید شد که دقت این آزمایش از همان مرتبه v2/c2 است.
اگر به مطالعه جزئیات و محاسبات دقیق ریاضی این آزمایش علاقه دارید، پیشنهاد میکنم به کتابهای :
1- آشنایی با نسبیت خاص از رابرت رزنیک
2- فیزیک مدرن از کنت اس. کرین
3- فیزیک پایه از فرانک ج. بلت جلد چهارم
مراجعه کنید.
حال اگر دستگاه را به اندازه 90 درجه بچرخانیم، به طوری که جای مسیرهای یک و دو عوض شود و مجددا اختلاف فاز را اندازهگیری کنیم، میبینیم که این اختلاف فاز با حالت قبل تفاوت دارد.
بنابراین انتظار میرود شکل نوارهای تداخلی اندکی جابهجا شود. اگر این جابهجایی را محاسبه کنیم، میبینیم به اندازه 0/4 پهنای یک نوار، شکل تداخلی باید جابهجا شود.
مایکلسون و مورلی دستگاه تداخلسنج را روی یک صفحه سنگی بسیار محکم و بزرگ نصب کردند و آن را در جیوه شناور کردند. بنابراین دستگاه میتوانست حول یک محور مرکزی به خوبی بچرخد.
آنها آزمایش را هم در شب و هم در روز برای بررسی اثر چرخشی زمین، و همچنین در تمام فصول، به منظور بررسی اثر گردش زمین به دور خورشید انجام دادند. نتیجه همیشه یکسان بود:
هیچ جابهجاییای برای نوارهای تداخلی مشاهده نشد.
این نتیجه باورنکردنی بود. به گونهای که طی پنجاه سال این آزمایش را فیزیکدانان زیادی تکرار کردند. همچنین آزمایشهای دقیقتری نیز طراحی و اجرا شدند؛ آزمایشهایی که دقت آنها از آزمایش مایکلسون و مورلی 50 برابر بهتر بود. اما نتیجه صفر همواره تایید میشد.
در حالی که تئوری روی کاغذ به ما میگوید که در صورت تغییر موقعیت دستگاه، حتما نوارهای تداخلی جابهجا میشوند.
یک تعبیر ساده برای این آزمایش آن است که نتیجه بگیریم تبدیلات به کار برده شده برای سرعت درست نیست و سرعت نور در تمام چارچوبهای لخت و در تمامی جهات همواره برابر c است. در واقع چارچوب یکتایی که تنها در آن سرعت نور برابر c باشد وجود ندارد و تبدیلات گالیله برای سرعت درست عمل نمیکنند.
اینکه سرعت نور از دید تمام ناظرها با هر سرعتی یکسان باشد بسیار عجیب به نظر میرسد، اما آزمایشها قویا این مطلب را تایید میکنند.
به علاوه هنگامی که دو ماشین در جهت هم حرکت میکنند و ما با استفاده از تبدیلات گالیلهای سرعت، زمان به هم رسیدنشان را اندازه میگیریم، این تبدیلات زمان را دقیق بهدست میدهند.
پس کدام تعبیر درست است؟
آیا تبدیلات گالیله و قوانین نیوتون باید به طور کامل کنار گذاشته شوند؟
آیا واقعا سرعت نور از دید تمام ناظرها با هر سرعتی یکسان است؟
پیامدهای چنین نتیجهای چه خواهد بود؟
این آزمایش ما را به درک درستتری از زمان و طول راهنمایی کرد؛ مقدمات تجربی نسبیت خاص اینیشتین را فراهم آورد و مفهوم بسیار عمیقتری از زمان و مکان را وارد دنیای فیزیک کرد.
برای تفسیر نتایج استثنایی این آزمایش، هر هفته با ما در بخش آموزشی مجله نجوم همراه باشید.
- چهارشنبه ۱۹ دی ۹۷